برگزاری کارگاه آموزشی درمان متمرکز برشفقت ویژه کارشناسان مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
کارگاه آموزشی درمان متمرکز بر شفقت(CFT) و پرورش ذهن مشفق(CMT) در تاریخ ۱۳۹۸/۰۵/۱۴ویژه کارشناسان مرکز مشاوره و سلامت روان مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و با تدریس #مجید مردی# از کارشناسان مرکز مشاوره و سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار گردید .در این کارگاه کارشناسان مرکز مشاوره با درمان متمرکز بر شفقت و پرورش ذهن مشفق آشنا شدند. در این کارگاه مفاهیم نظری و مبانی عملی این رویکرد درمانی آموزش داده شد.

کارگاه آموزشی درمان متمرکز بر شفقت(CFT) و پرورش ذهن مشفق(CMT)در تاریخ ۱۳۹۸/۰۵/۱۴ویژه کارشناسان مرکز مشاوره و سلامت روان مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و با تدریس مجید مردی از کارشناسان مرکز مشاوره و سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار گردید .در این کارگاه کارشناسان مرکز مشاوره با درمان متمرکز بر شفقت و پرورش ذهن مشفق آشنا شدند. در این کارگاه مفاهیم نظری و مبانی عملی این رویکرد درمانی آموزش داده شد.
هدف درمان متمرکز بر شفقت(CFT)، کمک به بهبود هیجانی و روانی افراد به وسیله تشویق کردن آنها به مشفق بودن با خودشان و دیگران است. بسیاری از افراد معتقدند که شفقت، چه با خود و چه با دیگران، یک پاسخ هیجانی است و جنبه مهمی از بهزیستی را تشکیل میدهد. مزیت ارتقاء شفقت، افزایش سلامت هیجانی و روانی است. متخصصان آموزش دیده سلامت روان اعتقاد دارند که CFT باعث کمک کردن و حمایت از مراجعانی میشود که در جستجوی راههای مشفقانهای برای برقراری ارتباط با خودشان و دیگران هستند. درمان متمرکز بر شفقت در اوایل قرن ۲۱توسط پائول گیلبرت ایجاد شد. این رویکرد تلفیقی از نظریهها، اصول و تکنیکهایی از مکاتب مختلف روانشناسی، درمانهای مختلف و مذهب است. درمان متمرکز بر شفقت بر پایه فهم کنونی از سیستمهای تنظیم هیجان ایجاد شده است: سیستم تهدید و حفاظت از خود، سیستم سائق و برانگیختگی و سیستم تسکین دهندگی، رضایت و امنیت اجتماعی. جلسات درمانی بر یکپارچگی بین این سیستمها، رفتار و افکار انسان تأکید میکنند. هدف درمان متمرکز بر شفقت، ایجاد تعادل بین این سیستمهای هیجانی است. بر اساس نظریه درمان متمرکز بر شفقت سیستمهای تهدید، سائق و رضایت، ریشه در تاریخچه تکاملی انسان در جهت بقا دارد. انسانهای اولیه تمایل داشتند از تهدیدها اجتناب کنند یا بر آنها غلبه کنند، دنبال منابع غذا یا صمیمیت بودند و از اینکه بخشی از یک جامعه اجتماعی باشند، لذت میبردند. طرفداران درمان متمرکز بر شفقت معتقدند که این سیستمها هنوز فعال هستند و بر باورها، فعالیتها و هیجانات انسان امروزی اثر میگذارند. به عنوان مثال، اگر فرد در معرض یک محرک تهدید کننده قرار گیرد ممکن است احساسهای متفاوتی مانند (ترس، اضطراب و خشم) را تجربه کند، رفتارهای متفاوتی (پاسخ تسلیم یا ستیز و گریز) انجام دهد و سوگیریهای شناختی مشخصی (تصمیمگیری شتابزده، تفکر قالبی یا اعتقاد به اینکه ایمن بودن بهتر از شرمنده بودن است) را نشان دهد. کارکرد سیستم سائق، هدایت افراد به سمت اهداف و منابع مهمی است که احساسهای لذت را ایجاد میکنند. افرادی که سیستم سائق بیش فعالی دارند، احتمالاً به فعالیتهایی با ریسک بالا از قبیل روابط جنسی محافظت نشده یا سوءمصرف الکل و دارو میپردازند. سیستم رضایت مربوط به احساسهای شادی است. این احساسها با جستجوی لذت و همچنین نبود تهدید ارتباطی ندارند. بلکه این حالت آرامش مثبت معمولاً با ارتباطهای اجتماعی، مراقب بودن و امنیت مرتبط است. سیستم تسکیندهنده به عنوان یک تنظیمکننده برای هر دو سیستم تهدید و سائق است. نخستین تکنیک درمانی در درمان متمرکز بر شفقت، پرورش ذهن مشفق (CMT) است. CMT به راهبردهایی اشاره دارد که معمولاً به افراد کمک میکند تا شفقت را تجربه کرده و جنبههای مختلف آن را برای خود و دیگران ایجاد کنند. هدف CMT ایجاد انگیزه، همدردی، حساسیت و تحمل پریشانی به شیوهای مشفقانه و از طریق به کار بردن تمرینهای خاص است. این تمرینها به افراد کمک میکند تا دیدگاهی غیرقضاوتی و بدون سرزنش را پرورش دهند.
|
نظر